به نام خدا

پاییز آمد و رفته رفته...
همان درختان سبز و سرزنده درختانی میشوند...
خشک و بی جان...
همان برگ های سبز و شاداب برگ هایی میشوند...
زرد و از نفس رفته...
و اما این آغاز پایانیست زیبا...
زمین خشک و بی جان با بارش های از جنس...
برف و باران و حتی تگرگ..
به زمینی زنده بدل می آید...
و آسمان از آن آبی تکراری دائما تغیر وضعیت داده...
روزی خاکستری است و روزی قرمز دگر روزی آبی است و رنگین کمانی دارد هفت رنگ...
درختان در پس زمینه ای متفاوت روزی با زمینی خیس...

و دگر روزی با زمینی سفید پوش ذخیره میکنند...
و سختی میکشند...
و بهره آن بهاری سر سبز خواهد بود...
اگر خدا بخواهد.


نوع:دلنوشته،متن

منبع:آ یادداشت(ayaddasht.blog.ir)

در پناه خدا.