آنگاه که واژه هایم ته کشیدند و زبانم به بند کشیده شد و به دنبال آن احساسم را در میدانی پر از جمعیت به دار آویختند،پاداش هر مهربانی من یک زخمه تازه بر تن ویرانم بود و یک اشتباه برای تنبیه من کافی بود.

بعد آن دیگر اشک ها دلیل ناراحتی و لبخند نشان شادمانی نبود،روشنایی دلیل روز و تاریکی نشان شب نبود.

در خیالم احساسم را به آغوش کشیدم و اشک هایم را در درونم به اسارت بردم.

یک من تاریک به دنبال یک من زیبا انتظار را به دوش میکشد و یک خفته تاریکی به دنبال نور شب را به روز میفروشد و تمام احساسم را در درونم بارها به قتل میرساند انگار صبر کلید فردای روشنی باشد که باید دنبال آن بود و بی آن مانند این باشد که دیگر زندگی جریان ندارد و هیچ رودی برای آشامیدن جاری و هیچ ابری برای باریدن خالی و هیچ خاکی برای رشد خیس و نم نمیشود و هیچ پرنده ای برای نشان دادن بلندی پرواز نمیکند،

برای من,بودن و نبودن و چرا های بسیار دلیل زندگی شد مثل آن شخص که در تاریکی دنبال گمشده ای میگردد من هم خواستار و دنباله روی چیزی هستم اما بی آنکه بدانم چیست،من به دنبال شهری بر بلندای آسمانم...

 

...

 

سلام راستش باورم نمیشه از اولین پستی که اینجا گذاشتم سه سال گذشته و واقعا فکر میکنم دیروز بود که اون متنا رو نوشتم و خب جالبه این متن بالا رو هم همین دیروز نوشتم :)
اینجا میخوام از احساسم بگم از اینکه چی شد و خب اتفاقا میدونید گاهی وقتا آدم نمیدونه از دنیا چی میخواد راستش خیلی وقتا نمیدونه شایدم هیچوقت نمیدونسته برای همینه که سه سال گذشت و من نفهمیدم هنوز که هنوزه دنبال خودم میگردم باید بگید دنبال چی میگردی؟ خب نمیدونم شما میدونید دنبال چی میگردید؟
یه حس خوب یا تحسین شدن آرامش یا هیجان شاید هم دنبال قصری بین ابرا میگردید شاید هم نه فکر میکنید همینه و همین , راستش خودم با این جمله همینه و همین موافق نیستم دنبال یچیز بزرگترم خیلی بزرگتر یچیز که بتونه معنی این نفس کشیدن رو بهم توضیح بده یچی که بتونه با صدای بلند بهم بگه فقط همینه و همین نیست خیلی بیشتره حتی از اون قصر توی آسمون حتی از بنای بلند خیالت بزرگتره و خب قراره از حالا به بعد خیلی خیلی بیشتر اینجا فعالیت کنم میدونید چرا؟خب میخوام یجا باشه که به خودم یاد آوری کنم که هنوز هستم و توی این دنیای شلوغم تلنگری باشه به شناختن بیشتر خودم و خب حرف زدن درمورد خودمون پس بیاید خودمون رو پیدا کنیم اونموقع سختی هم شاید معنا پیدا کنه.

ممنونم که خوندید ارادتمند شما امادرا...